سفارش تبلیغ
صبا ویژن

iceboys
جک های ترکی :
ترکه تو مسابقه بیست سوالی شرکت میکنه، قبل از مسابقه بهش میگن: ببین جواب ژاندارمریه ولی همون اول نگی که ضایع بشه، یه چند تا سوال اولش بکن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه: جانداره؟ مجریه میگه: نه. ترکه میگه: مِریه؟ میگه: نه. ترکه میگه: جاندارمریه؟!!



 
جک های ترکی :
ترکه رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!!!


 
جک های ترکی :
به ترکه میگن با رضا جمله بساز، میگه: من و حسن و حسین رفتیم پارک. میگن: پس رضاش کو؟ میگه: آخه رضا کارداشت، نیومد!!!


 
جک های ترکی :
به ترکه میگن اگه همه دنیا رو بهت بدن چی کار میکنی؟‌ میگه: میفروشم میرم خارج!!!


 
جک های ترکی :
ترکه میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟
ترکه میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!!


 
جک های ترکی :
ترکه میره راهپیمایی، می‌بینه شلوغه برمیگرده!!!


 
جک های ترکی :
ترکه با رشتیه دعواش می شه.یه چک می خوابونه زیر گوشش!
رشتیه هم غیرتی می شه و می گه:(( یا پنج تن )).بعد ترکه رو بلند می کنه و می کوبه زمین!
ترکه پا می شه و می گه:
((( این خیلی نا مردیه! ? نفر به یه نفر!!! )))


 
جک های ترکی :
به ترکه می گن برو یه کیهان (روزنامه) بخر.ده دقیقه بعد با یه خر بر می گرده!
می گن این چیه رفتی گرفتی؟!
می گه کیهان نداشت همشهری گرفتم !!!


 
جک های ترکی :
ترکه پشتش میخواریده، هرکار میکرده دستش نمیرسیده.... میره رو صندلی!!!


 


 
جک های ترکی :
ترکه یک سکه میندازه هوا، شیر میاد، فرار میکنه!!


 
جک های ترکی :

ترکه زنشو می کشه  میره مرحله بعد !!!




غضنفر آهنگ خالی گوش می کرده میزنه زیر گریه میگن چرا گریه می کنی؟ با بغض میگه آخه خوانندش لاله!


  


میخه میفته تو آب زنگ می زنه در میره!


  


غضنفر با ماشینش تو برفا گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه!


  


غضنفر میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!


 


غضنفر زمین میخوره، برای اینکه تابلو نشه تا خونه سینه خیز میره!


 


غضنفر از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!


 


به غضنفر می گن چرا قرصات رو سر وقت نمی خوری ؟


میگه : می خوام میکروبا رو غافل گیر کنم.


      به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟ چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟ چلا هشتی ناراحت؟



 

      پسری از سربازی برای پدرش این طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : " من تراب وضع خراب !"


 


              غضنفر ماه رمضان زولوبیا گرفته بود و گذاشت رو طاقچه و بعد مشغول نماز شد. یه دفعه متوجه شد پسرش سراغ زولوبیاها رفته. موقع قنوت گفت : ربنا آتنا فی الدنیا الحسنه ... کسی به زولوبیا دست نزنه!   


 


 مردی بدهی و قرض زیاد داشت رفت ماشین مدل بالا خرید! زنش پرسید : آخه مرد با این وضعی که ما داریم چه وقت ماشین مدل بالا خریدن بود؟ مرد گفت : ماشینو خریدم تا سریع تر بتونم از دست طلبکارها فرار کنم!!!


             یه بار بچه ای از پدر خسیسش ده هزار تومان پول خواست . پدر گفت : چی ؟ نه هزار ؟ هشت هزارو می خوای چه کار؟ تو هفت  هزار هم زیادته چه برسه به شش هزار! بابام به من پنج هزار نداده که حالا من به تو چهار هزار بدم. حالا سه هزارو می خوای چی کار؟ دوهزار کافیه ؟ بیا این هزار تومنو بگیر.بچه می شماره می بینه پانصدتومنه!!!


                 ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش.

 ترکه میره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد میدن، میگن دختر ما داره درس میخونه. ترکه میگه: ایشکال نداره، من میرم دو ساعت دیگه برمیگردم

 به آبادانیه میگن : جمعیت آبادان چقدره .. میگه : با دهاتهای اطرافش 70 میلیون نفر

جارو برقی با اینکه میدونه زباله راه نفسشو میبنده بازم هورتش میکشه . جارو برقیتم آشغال!!!!

ترکه عکس گور خر زده بود به اتاقش. بهش میگن این عکسه چیه؟ ترکه میگه: این عکس جوانی های بابام هست تو یوونتوس بازی میکرده 

یک روز یه یزدی می ره رو پشت بام خونه اش که آنتن رو درست کنه که یک دفعه از طبقه ششم میفته پایین همین که از جلوی پنجره اشپزخونه خودشون رد می شه می بینه خانومش داره برنج درست می کنه داد می زنه می گه خانم یک پیمانه کمش کننننننننننننن
به یکی میکن چرا خودکشی کردی میکه حوصله نفس کشیدن نداشتم
یک روز به یه ترکه میگن کامپیوتر بلدی؟میگه فول فولم میگن کامپیوتر رو روشن کن میگه نه تا اون حد
به یه لره می گن ساعت چنده بلد نبوده جواب بده می گه: برو برو دیرت شده...
یه روز یه نابینا میره تو آشپزخونه دستش میخوره به رنده میگه این دری وریا چیه نوشتن

آغاز سال ???? مبارک ، تاسوعا و عاشورا تسلیت ، پیروزی انقلاب مبارک ، اربعین حسینی تسلیت ، رحلت پیامبر و شهادت امام حسن و امام رضا تسلیت ، روز ملی شدن صنعت نفت و عید باستانی نوروز بر شما مبارک تا آخر سال خداحافظ …….اس ام اسی از یک اصفهانی


شب عید فطر همه اصفهانیا بیرون خوابیده بودن ازشون می پرسن چرا بیرون خوابیدین میگن واسه اینکه پول فطرمون بیفته گردن شهرداری


به آدامس می گن آرزوت چیه؟ میگه زیر دندون اصفهانی جماعت نیفتم


جشنواره فیلم اصفهان ?- دو نفر با یک تخم مرغ ! ?- تا حالا موز خوردی؟ ! ?- ?? نفر زیر یک چتر ! ?- من هوشنگ ?? تومان دارم ! ?- دیشب باز هم پیتزا خوردم

یه روز اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه ,وسط راه مسافر سوار می کنه

  • اصفهانیه میره مکانیکی، به تعمیرکار می گه: ? قطره روغن تو موتور، ? لیوان آب تو رادیات، ? لیتر بنزین تو باک بریز. تعمیرکاره می گه: لاستیکتم کم بادس! می خوای توش بگوزم؟

  • یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار

  • اصفهانیه داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه و به شدت نیاز به قضای حاجت داره! خلاصه یخورده اطراف چرخ میزنه تا آخر یک توالت عمومی پیدا میکنه. خوشحال و خندان میره تو که یهو دم در یک مردک لندهور جلوشو میگیره، میگه: کجا عمو؟! اینجا توالتش ورودی داره، ??? تومن! اصفهانیه شاکی میشه، میگه: انصافتو شکر! یک ریدن دویست تومن؟! نمیخوام! خلاصه میاد بیرون، یکم دیگه چرخ میزنه میبینه نه اوضاع خیلی خرابه، برمیگرده، میگه: درک بیا اینم دویست تومن. یارو میگه: نـُچ! نرخا بالا رفته، ورودی جدید ??? تومنه! اصفهانیه تا فیهاخالدونش میسوزه، میگه: یعنی چی؟! مگه سر گردنست؟! آدم به خودش برینه به صرفه‌تره! خلاصه باز شاکی میاد بیرون، یکم راه میره، میبینه الانه که وسط آدم و عالم برینه به خودش، زود بر میگرده، باحال زار یک پونصدی میده، میگه: بیا بابا اینم ??? تومن. باز صاب توالت یک ابرو میندازه بالا، میگه: تــُـچ! چون تو مضیقه‌ای ورودیت میشه هزار تومن! اصفهانیه که دیگه عرق از بناگوشش سرازیر شده بوده، میگه: بابا سگ خور! بیا اینم هزار تومن، بزار برم برینم! خلاصه میره تو. مردک توالت‌چی(!) میبینه یک ربع گذشت، نیم ساعت گذشت، یک ساعت گذشت، آقا نیومد بیرون. میره در توالت رو باز میکنه، میبینه اصفهانیه با کمربند خودشو دار زده، یک یادداشت هم گذاشته که: “کسی که تو این گرونی فرق گوز و ان رو نمیفهمه فقط واسه مردن خوبه“!

  • یه اصفهانیه میره خواستکَاری برای اقا زادش بابای دختر میبرسه شما در دختر من جه جیزی دیدین که اومدین خواستکَاری در دخترتون هیجی والا ولی تو حساب بانکی شما یک جیز هایی دیدیم

  • یه بار یه اصفهانیه داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد میشده بوی خوب غذا رو احساس می کنن. به بچه هاش میگه بچا اگه بچای خوبی باشین یه دفه دیگه هم از اینجا رددون می کونم.

  • چندتا تهرونی اومده بودن اصفهون گردش، توی میدون نقش جهان درشکه سوار میشن تا کمی تاب بخورن، اسب درشکه زبون بسته بهش فشار میآدو وسط راه یه صدائی ازش در میرد، تهرونیها هم برا اینکه درشکه چی رو مسخره کنن بلند بلند بهم دیگه میگن به به، بجه ها درشکه های اصفهان هم رادیو داره، پیرمرد درشکه چی خیلی خونسرد سرشو برمیگردونه و میگه: آره آمو (عمو ) ولی فقط موجی تهرونو میگیرد

  • یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش به پیکنیک می رن که برای نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه خانوم دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن بچه رو آب برد!!!

  • یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته کنار خیابون گریه میکنه. جلو میره و میگه چی شده عزیزم ، پسر بچه میگه سکه ?? تومانی ام را گم کرده ام. مرد میگه اینکه گریه نداره بیا این?? تومانی مال تو! بچه باز هم به گریه کردن ادامه میده < مرد میپرسه دیگه چیه ؟ بچه میگه اگه اون سکه را گم نکرده بودم الان ?? تومن پول داشتم!

  • یه اصفهانی به باباش تلفن میزنه برای اینکه پول تلفنش زیاد نشه فقط میگه : من کاظم ، پول لازم . باباش هم میگه : من مریض ، قر نریز

  • بچه اصفهانیه از باباش میپرسه: بابا برای عید نوروز نمیریم چهلستونو ببینیم من خیلی دوست دارم بدونم چه شکلیه؟ باباش میگه: چرا نمیریم پسرم؟ اگه مُفتیش کردند ما هم میریم !

  • به یه اصفهانیه می گند چرااصفهانیا اینقدر اس اس می کنند می گد هر کی گفتس دروغ گفتس .

  • به اصفهانی مییگن با کالسکه جمله بساز میگه این میوه ها کالس که !!!!!!!!!!!

  • اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی

  • اگه گفتید چه جوری میشه اصفهانی رو زجر داد: ببندیش به تیر برق و بهش بگین کوچه اون طرفی شام میدن

  • اصفهانیه کارت اینترنتش تموم میشه میندازتش تو آب جوش

  • یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زده

  • اصفهانیه موبایل می خره صفرشو می بنده

  • اصفهانیه داشته رو خودش یخ می ریخته. میگن چرا این کارو می کنی میگه می خوام سرما بخورم.
    میگن چرا؟ میگه : آخه یه پنی سیلین دارم داره تاریخ مصرفش میگذره !

  • اصفهانیه می‌ره سربازی وقتی برمی‌گرده بابا و داداششو با کلی ریش می‌بینه می‌زنه زیر گریه می‌گه بگین چی شده من طاقت دارم.
    باباش می‌گه کره‌ خر چرا ریش تراشو با خودت برده بودی؟!

  • اصفهانیه قله اورست رو فتح کرد.بهش میگن انگیزه ات چی بود؟؟
    میگه خدا لعنت کنه کسی رو که گفت اون بالا نذری میدن
    • جدیدترین جمله ای که لرا پشت ماشناشون می نویسن:
      برار غریبم جومونگ
    • صرف فعل نشستن به گویش لری: مو بنیشم تونم بنیشی اونم بنیشه ما که بنیشیم شمام که بنیشید دیه جا نی اونا بنیشن!!!
    • دو دسماله چیست؟ -حرکتیست هلیکوپتری و غرور آفرین توسط جلف ترین فرد لر.
      • نصیحت پدرانه یک لر به بچه اش در شب امتحان:

        امشب بشین یه گوهی بخور
        تا فردا یه انی بشی
        تا توی یه طویله ای رات بدن

      • لره زنگ می زنه فرودگاه می گه:
        ببخشید خانم از تهران تا شیراز چقد راهه
        دختره میگه یه لحظه!
        لره میگه مرسی و قطع می کنه!

        هدف از آفرینش لرها :
        ?- ایجاد رعب و وحشت در بین حیوانات ?- ایجاد شادی بین انسانها ?- روحیه دادن به ترکها

        به لره میگن درد عشق بدتره یادرد دندون میگه: هنوزتو اتوبوس شاشت نگرفته




    نوشته شده در تاریخ شنبه 88/5/3 توسط احمد سالمی

    *بسم الله الرحمن الرحیم*

    سلام به همه ی کسانی که از این وب بازدید می کنند و با این بازدید به ما نیرو و روحیه ای مضاعف می بخشند تا با تمام وجود خود به شما خدمت کنیم .

    من در این وبلاگ از هر چه که جالب و شنیدنی باشد خواهم نوشت تا بر لب هاتون لبخند نمایان شود .

    از شما دوستان عزیز خواستارم که اگر مطلبی به دلتان نشست حتما یک پیام بگذارید و ارتباطتان را با ما قطع نفرمایید.

    پل ارتباطی ما :

    Ahmadzatot2009@yahoo.com

     




    نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 88/5/1 توسط احمد سالمی
    <      1   2   3      
    درباره وبلاگ

    احمد سالمی

    ahmadzatot2009@yahoo.com
    bahar 20